فرهنگ دیجیتال ، مهارتهای جدید و بی کفایتی قدیمی

(توسط آلساندرو كاپزوئولی) با استناد به ادیسون ، می توان گفت كه مباحث مربوط به تحول دیجیتال حاوی 99٪ مطالب تلخه و 1٪ مطالب است. کلمه fuffa احتمالاً از اسم مذکر "fuffigno" گرفته شده است که در توسکانی برای نشان دادن درهم آمیختگی نخ های یک لکه استفاده می شود. این تصویر کاملاً نماینده است و کاملاً خلاصه محتوای این مقاله است ، که فرضیه روشن کردن داستان احمقانه تحول دیجیتال را دارد. گه های دیجیتال شامل یک حوزه موضوعی گسترده است ، از داده های باز گرفته تا منطق بالا و پایین به بالا ، که در آن هر کسی می تواند هر چیزی را بگوید ، بدون اینکه مورد تناقض قرار بگیرد. برای داشتن یک استدلال لازم است با کسی که موضوع را کاملاً می داند مقابله کنید و دانش عمیق در مورد برخی موضوعات نیاز دارد ، این بار نقل قول ادیسون مناسب است ، 99٪ عرق و 1٪ الهام. متأسفانه ، کسانی که مشغول تعریق ، مطالعه و الهام گرفتن هستند معمولاً تصمیم گیرنده سیاسی نیستند ، شغلی ندارند و در هیچ کمیته علمی نیستند. در واقع ، اغلب اوقات او دقیقاً از هر میز بحث خارج می شود ، زیرا متناقض ، او را آزار می دهد.

از طرف دیگر ، منطقه وسیع موضوعی گه های دیجیتال این توهم را به افراد کم تجربه و حرفه ای می دهد که قادر به درک کامل یک پدیده بسیار پیچیده هستند ، با خواندن چند مقاله اینجا و آنجا. صحبت با سبک کرکی عملی و م isثر است: عملی زیرا هرکسی می تواند این کار را انجام دهد ، م becauseثر است زیرا به شما امکان می دهد به سرعت و بدون تلاش زیاد دید یا پیشرفت شغلی کسب کنید. اصطلاحاً ضرب و شتم ، یک توانایی دیالکتیکی خوب ، یک مرحله خوب و کارگروه مطمئن است. عضو شدن در یک گروه ویژه برای تحول دیجیتال ، اما نه تنها ، یک تجربه عرفانی است ، یک آزمایش صبر و حوصله بی نهایت ، یک تمرین در کنترل خود و نظم و انضباط مداوم ، به منظور ابراز مخالفت صریح و آشکار کردن لبخندهای متمرکز و عبارات رمزآلود کلید واژه گروه های ویژه "ملاقات" است ، هدف این است که یک بار ، ده ، صد ، هزار بار ملاقات کنیم و صحبت کنیم ، صحبت کنیم ، صحبت کنیم. مسئله این است که به نظر می رسد هر جلسه یک فتوکپی از جلسه دیگر است: بعد از ده دقیقه ، شما وارد یک حلقه جهنمی می شوید که در آن بحث های بی پایان در مورد مفاهیم انتزاعی ، نظرات شخصی ، نسبی گرایی کیهانی و گاهی اوقات عبارات بی پروایی مانند "اگر من من امکان "را دارم.

در چنین مواردی است که کارشناسان تلخه در مورد مهارت های دیجیتال ، شکاف دیجیتال ، یادگیری ماشین ، بلاکچین ، هوش مصنوعی صحبت می کنند و به عبارت دیگر ، سازماندهی مجدد ، انتخاب های فن آوری و اقدامات علمی تخیلی برای حل هر شرایطی از جمله مشکل قدیمی گرده در کرکره ها. می توان ادعا کرد که تفاوت بین ایده و عمل ، که برای Brassens بسیار عزیز است ، فقط به مسائل مربوط به گوریل اشاره نمی کند ، زیرا یک چیز این است که در مورد پخت و پز صحبت کنیم ، و چیز دیگر این است که جلوی اجاق گاز بمانیم. اعتراض پذیرفته شد. بنابراین ، به جای زیر سوال بردن منطق پایین به بالا ، یا منطق بالا به پایین ، که من می توانم با استناد به آن توصیه های فرسایشی در مورد چگونگی اجرای موثر تحول دیجیتال کنم ، ترجیح می دهم از احمق پرهیز کنم ، از دور شروع کنم و به تاریخ و منطق معصوم اعتماد کنم دهقان دهه 70 را به خاطر می آورید؟ این یکی از متراکم ترین و پیچیده ترین دوره های تاریخ معاصر بود. در آن سال ها ، یک جهش غیرقابل تصور با توجه به حقوق و برابری صورت گرفت. این یک انقلاب واقعی بود که نه توسط مارسی ، بلکه با داستان های لوکوموتیوهایی که علیه بی عدالتی ها به راه افتاد و هندی های کلانشهر ، که شصت و هشت نفر بودند ، همراه با آرمان های خود و یک سری بی پایان از خدایان که به آنها اعتقاد ندارند ، از خدای سرمایه داری گرفته تا خدای ناکام ماندند. مصرف گرایی

موضوعاتی که در مورد آنها صحبت کردیم عبارتند از: آرمان ها ، حقوق افراد مختلف ، احترام به اقلیت ها و ارزش های جهانی. در مورد همه جا ، موسیقی ، ادبیات ، بارها ، مدارس ، میادین و حتی اخبار صحبت می شد. کل ایتالیا در روایتی غوطه ور بود که به شدت بر تفکر جامعه تأثیر می گذاشت ، به ویژه برای کسانی که حس انتقادی کمی داشتند. این اراده برای از بین بردن اختلافات ، جنگیدن با هم و برقراری برابری مجدد وجود داشت ، از همان آغاز بین زن و مرد شروع شد. مبارزه طبقاتی ، نان روزانه بود و "شکاف اجتماعی" با کلمات پر نشده بود ، اما در خیابان ها ، با اقدامات مختلف ، از جمله موارد خشونت آمیز و سوال برانگیز. به طور خلاصه ، یک آگاهی جمعی وجود داشت که علی رغم پر از تناقض ، این توهم را به وجود می آورد که قادر به تغییر بشریت به چیزی انسانی تر است. چه اتفاقی افتاد؟ این اتفاق افتاد که نان روزانه ، آن آرمانهایی که برای نویسندگان ، شاعران ، کارگران و دیگران بسیار عزیز هستند ، به تدریج با ارزش های ناخواسته جایگزین شدند. می توان ادعا كرد كه حتی آرمانهای "بالاترین" به عنوان بهانه ای برای انجام اقدامات شدید تروریستی گرفته شده اند. اعتراض پذیرفت. مشکل اما این است که نوع خاصی از آگاهی مشترک با چیزهای سطحی و گریزان جایگزین شده است و همین امر باعث شده است که افراد عادت کنند که از ایمانهای دروغین تغذیه کنند ، گویی موارد واقعی هستند ، تا زمانی که قانع نشوند که به آنها احتیاج دارد. زنده ماندن. تحقیر ، تنبلی ، آن دسته از شکافهای بهزیستی که توسط افراد مختلف فتح شده اند ، که برای مدت کوتاهی احساس کمتری داشتند و مهمتر از همه عدم وجود دید وسیع در مورد راه ، بقیه را انجام دادند: آنها از گفتن جامعه متوقف شدند ، با همان روایت ، آن جامعه باید به روشی خاص ساخته می شد. بنابراین ، همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، سکوت ایده آل ها را همراه با دانش جمعی (خیر) پوشانده است ، تا جایی که تغییر دیدگاه و چشم انداز جهان و در نظر گرفتن تنوع یک ارزش منفی ، فقیر و نه فقر ، یک مشکل است. ، ستمدیدگان ، نه ستمگران ، یک تهدید. این اشتباه مهلک در اصل یکی بود: نابودی فرهنگ. و چه ارتباطی با تحولات دیجیتال با همه اینها دارد؟ این امر با آن ارتباط دارد زیرا تاریخ دو بار تکرار می شود ، همانطور که مارکس ادعا کرده است ، اولی به عنوان یک تراژدی و دوم به عنوان یک Farce.

در بیست سال اخیر ما یا در یک انقلاب بی سابقه ی اقتصادی و اجتماعی غوطه ور نشده ایم و در بسیاری از موارد به دست تماشاگران درمانده ، که در آن موضوع روایت به همراه وب تکامل فن آوری بوده است؟ در کنفرانس هایی که در آن سعی می کنم به حداقل روش ممکن شرکت کنم ، اغلب خودم را با این ادعا می دانم که این پیوند شخصیت اصلی و بدون شک این تغییر بوده و هست. آنچه امروزه مورد توجه قرار گرفته و در زبان ما به معنای اتصال است ، جامعه ، روابط ، شیوه خرید و برقراری ارتباط ، اطلاعات ، روش تهیه و استفاده از هزاران سرویس و بسیاری از آنها را تغییر داده است. جنبه های دیگر زندگی روزمره که نمی خواهم آنها را فهرست کنم. پیوند روایتی است که در آن غوطه ور هستیم. عشق ها پیوند هستند ، دوستان پیوند دارند ، محصولات پیوند دارند ، فداکاری های یک آهنگ عاشق پیوند هستند ، حتی احساسات و خلق و خوی به پیوند تبدیل شده اند. فناوری با این نیاز به تغییر سازگار شده است و "غول های وب" اهمیت آن را درک کرده اند ، ارائه خدمات رایگان در ازای داده های شخصی و هدایت جمعیت ها کمی مانند گرگ با Little Red Riding Hood. ما هرگز نباید فراموش کنیم که علاقه شرکت ها سود است ، نه منافع جامعه ، بنابراین به جای اینکه به مسائل فلسفی بپردازیم و ارزیابی کنیم که آیا مردم این حس انتقادی را دارند که بتوانند یک خبر کاذب را از یک واقعی تشخیص دهند ، تحول دیجیتالی پیرامون این سؤال ایجاد شده است "با كلیك كردن بر روی یك پیوند ، چقدر درآمد کسب می کنید؟" اگر خطرات تغییر در جامعه ناشی از سود و نه فرهنگ به اندازه کافی مشهود باشد ، نقش نهادها در این فرایند به همان اندازه مشهود نیست. و اگر نقشی که موضوعاتی که علاقه جمعی برای آنها در مرکز بحث قرار می گیرد مشخص نیست ، جامعه دچار مشکل است. همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، مردم بیست سال عقب مانده ، تحت تأثیر تحولات فرهنگی که همچنان آماده نشده است ، تماشا کرده اند. بنابراین ، در حالی که در دفاتر هر وزارت حقیقت حافظه اورولین ، مهارت های دیجیتالی مورد بحث قرار می گیرد ، که شامل استفاده از پست الکترونیکی یا ویرایشگر متن است ، ابزارهایی با قدمت 30 سال پیش ، در دفاتر Google استراتژی های مناسب تری برای سودآوری ، که به نوعی به مردم تحمیل می شود.

و هیچ راه دیگری وجود ندارد: جامعه مجبور خواهد شد که یاد بگیرد که چگونه از این یا آن محصول استفاده کند ، تا از آن دسته از خدماتی که دیگر نمی توان بدون آن استفاده کرد ، استفاده کند. و زمینه کاربرد بسیار گسترده است: از حساب Gmail استفاده می شود ، نه اجباری بلکه اجباری ، استفاده از دستگاه های Android به طور مؤثر ، تا تسلط نامشخص Google Maps ، برای ردیابی یک مسیر جاده ، از شکلک ها تا سنتز یک احساس در طی مکالمه. مجازی ، "لایک" ها و فقط آنهایی که بدون "پسندیدن" نمی توانند مشخصات افراد را ردیابی کنند و سلیقه ها ، علاقه ها و جهت گیری های آنها را بفهمند. به جای تحول دیجیتال ، درست است که از سرمایه داری 2.0 صحبت کنیم: فرد در مصرف همچنان عملکردی داشته است ، اما ابزارها تغییر کرده اند. برای این کار ، برای گفتن "من دوست دارم" و پیوندی را دنبال کنید ، کافیست صفحه گوشی را لمس کنید یا بگویید "خوب گوگل ، مرا به خیابان ببر ...": این تحول فرهنگی و فناوری بیست سال گذشته است: همه چیز تغییر کرده است ، اما پس از همه ، هیچ چیز تغییر نکرده است. در مورد تغییر و تحول دیجیتال در ادارات دولتی صحبت شده است؟

چه مهارتهای دیجیتالی وجود دارد که یکدیگر را تحت تعقیب قرار می دهند تا شکاف دیجیتالی را ببندند ، آن مفهوم انتزاعی که اغلب در مورد آن می شنوید ، اما کمتر کسی درک کرده است که چگونه می توان اندازه گیری کرد؟ تصمیم گیرندگان واقعاً درک کرده اند که ، برای مثال ، استفاده از شکلک ها نه از طریق رهنمودها گسترش یافته است ، بلکه به لطف یک تغییر فرهنگی که سالهاست ادامه دارد و این دو نفر ، برای خوش آمد گویی به یکدیگر ، چهره ای از لبخند را تبادل می کنند. قلب کوچک به جای نوشتن سلام؟ آیا ادارات دولتی درک کرده اند که زبان و زمان برقراری ارتباط عمیق تغییر کرده است ، که بسیاری از کلمات با تصاویر جایگزین شده اند و بسیاری از فعالیت های کاری به روشی کاملاً متفاوت از گذشته انجام می شود؟ کسانی که کارمندان را اداره می کنند ، و در دهه 50 محکم ماندند ، از این واقعیت آگاه هستند که واکنش مردم در مقایسه با ابزاری که برای برقراری ارتباط استفاده شده تغییر کرده است و احساسات و خلق و خوی ها توسط یک صفحه ، توسط یک گپ فیلتر می شوند. و برای یک پیام از پیش تعیین شده کاربردی است ، "او می نویسد ..." ، که در عرض چند ثانیه می تواند عصبانیت یا امید را برانگیزد ، قبل از اینکه پیام سیستم ناپدید شود ، سکوت می کند (زیرا شاید یک گفتگوی تصمیم گرفته است چیزی ننویسد و آنچه او را تایپ می کرد را حذف کنید)؟ اگر نمی دانید ، جدی است. اگر بدانید و وانمود کنید هیچ چیز خیلی جدی نیست.

قطع ارتباط روایت واقعیت ابداع شده در اماکن عمومی و واقعیت "واقعی" شرم آور است. این واگرایی فقط با استفاده از استعاره باغبان و کشاورز قابل توضیح است (دوباره برای اتخاذ یک منطق به راحتی قابل فهم). تفاوت بین باغبان و کشاورز بسیار ساده است: اگر کشاورز گیاهان را خشک کند ، مشکل فقط اوست ، اگر باغبان گیاهان را خشک کند ، مشکل با شخصی که مأموریت کار را بر عهده دارد است. همین استدلال در مورد بخش های دولتی و خصوصی اعمال می شود: اگر چیزی در بخش خصوصی کار نکند ، مشکل شرکت است ، در حالی که اگر چیزی در بخش دولتی کار نکند ، مشکل این است که چه کسی به مدیران و مدیریت اعتماد داشته است ، یعنی از جامعه
غالباً ، ما به پارادوكسهای پوچ می رسیم كه وقتی می بینیم تلاش های دست و پا چلفتی برای آشتی نوآوری با بوروکراسی و باتلاق و فرآیندهای کاری ناکافی است. و اگر چیزهای عجیب و غریبی را شاهد باشیم ... به عنوان مثال ، Dpos وجود دارد ، مأمورین محافظت از داده ها ، چنان غیرتمندانه که سیاست های داخلی بسیار سختگیرانه ای را برای انتشار داده اتخاذ کنند ، حتی مهمترین آنها ، که غیرممکن می شوند. از آنها استفاده كنید و آنها را گسترش دهید ، و سپس داده های شخصی خود را به برنامه ای ارائه می كنید كه پیش بینی می كند كه پیروان فرقه ائویسم در كدام حیوانات دوباره تناسخ شوند.

مقررات داخلی وجود دارد ، شایسته بهترین Montalbano ، که امضای دیجیتال را با درخواست برای "کپی از سند به طور صحیح امضا شده" تکمیل می کنند ، زیرا دیجیتال خوب است ، اما شما هرگز نمی دانید ... سپس تصمیم گیرندگان واقعی وجود دارند ، آنهایی که قدیمی هستند. ، که همچنان به حفظ قدرت عظیم حتی در مناطقی که صلاحیت آنها وجود ندارد و از امنیت مطلق اسناد چاپ شده و قفل شده به جای بایگانی های دیجیتال حمایت می کنند. گویی در دادگاه ها اغلب شاهد ناپدید شدن مرموز کل پوشه های حاوی اسناد رویه ای بسیار مهم نیستیم. فقدان فرهنگ و سیستم مشتری مداری مشکلات واقعی تحول دیجیتال است ، زیرا آنها ذاتاً تصمیم گیرندگان را به سمت مقاومت کور در جهت تغییر سوق می دهند. مقاومتی که غالبا توسط افرادی که خود را با آنها احاطه می کنند تقویت می شود. صدها دستورالعمل قابل نوشتن است ، اما اگر یک تغییر فرهنگی واقعی عملی نشود ، کشور مقرر می شود سالها در فروردین بماند.

متأسفانه ، با وجود کارگروه ها و همایش ها ، تصمیمات هنوز به باغبان دیجیتالی واگذار شده است ، دایناسورهایی که هیچ دانش عمیق و نزدیک به بازنشستگی ندارند ، که کمیته های ارزیابی نوآوری بعید با هدف تنها حفظ قدرت ، متوقف کردن هر نوع تغییر هستند. و حمایت از واگذاری مناصب ارباب رجوع که تنها مزیت آن در ارتقاء مشاغل کسانی است که آنها را دریافت می کنند. بنابراین ، ما به ابتدای مقاله و به نزاع دیجیتال باز می گردیم. آنها کسانی هستند که یک فرهنگ نادرست ایجاد می کنند ، در مورد اختلاف دیجیتالی بین کار و کارگران صحبت می کنند ، بدون اینکه واقعاً بدانند آیا این فاصله واقعاً وجود دارد یا این احساس بیشتر به دلیل عدم آگاهی از نحوه کار و محتویات آن و نحوه تغییر کارکنان است. نسبت به تغییر (ناشی از خارجی) واکنش نشان داد. آنها همیشه کسانی هستند که بی رویه برای آموزش مهارت های دیجیتال (که کدام یک از آنها را سرمایه گذاری می کنند) سرمایه گذاری می کنند ، بدون این که تشخیص دهند که کدام مهارت ها در واقع برای عملکرد یک کار خاص ضروری هستند. خلاصه ، همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، اگر یک ژنرال سرهنگ های ناکافی را انتخاب کند ، که به نوبه خود ستوان ناکافی را انتخاب می کند ، که به نوبه خود سربازان ناکافی را انتخاب می کنند ، شکست قطعی است. یک رویایی ، که جامعه ای ناامید و تسلیم شده را تصور کرده بود ، نوشت که "جنگ صلح است ، آزادی برده داری است و جهل قدرت است". در این مرحله ، می توان ادعا كرد كه حتی این مقاله ، پس از همه ، حاوی آشغال های دیجیتالی است. اعتراض رد شد این مقاله حاوی اندکی فرهنگ (دیجیتالی و غیره) است: تنها ابزاری که برای فریب خورده ها بدون قدرت در دسترس است ، که دوست دارد نسل های آینده مکانی به مراتب بهتر از آنچه پیدا کرده اند به جا بگذارند.

Alessandro Capezzuoli ، مسئول ISTAT و رئیس رصدخانه حرفه ها و مهارت های Aidr

فرهنگ دیجیتال ، مهارتهای جدید و بی کفایتی قدیمی