تارانتو: "نامه سرگشاده مادر جورجیو به مدیرعامل مورسلی"

(توسط کارلا لوکارلی ، مادر جورجیو) خانم مورسلی ، من بعد از گوش دادن به سخنرانی شما در چند شب پیش در Porta a Porta که از RAI 1 پخش شد ، برای شما می نویسم. من می توانم به عنوان یک شهروند ساده تارانتو ، به عنوان مادری که نگران سلامتی و آینده سه فرزندش است ، برای شما نامه بنویسم. اما افسوس که من به عنوان مادر برایت می نویسم ... چگونه یتیم را تعریف کنم؟ قطع شده؟ شکسته شده؟ نابود؟ هیچ چیز نمی تواند درد را تعریف کند ، اما کنار گذاشتن یک تعریف مبتذل و بی فایده ، من یک مادر هستم که بخشی از قلبش را از دست داده است.

او که ادعا می کند: "همه ما باید به این سیستم افتخار کنیم ، زیباترین در اروپا ، مدرن ترین ، قدرتمندترین ، من فکر می کنم برای همه و برای من یک افتخار است که در آنجا کار کنم" خوب من نیستم و هرگز نمی توانستم باشم ، زیرا همه مادران و پدرانی که هر روز رنج می برند هرگز نخواهند بود دیدن فرزندانشان بیرون است و احساس ناامیدی می کنید که نمی توانید کاری انجام دهید.

آیا ما یک کارخانه مدرن را می بینید؟ ما که در آنجا زندگی می کنیم یکدیگر را می بینیم کارخانه مرگ، کارخانه ای که جان همه کسانی را که در آنجا کار می کنند ویران می کند و آنهایی که برای انتخاب شخصی هرگز نخواسته اند کاری انجام دهند. کارخانه ای که هر کار بالقوه دیگری و کل قلمرو را از بین می برد. روزی من او را به خانه خود دعوت می کنم تا احساس پوچی کند که قادر به تولید کارخانه مدرن و قدرتمند او است که بسیار افتخار می کند.

نتیجه گیری با سلام صمیمانه برایم دشوار است و خودم را به عنوان مادر جورجیو امضا می کنم ، همانطور که همه یاد گرفته اند که مرا بشناسند ، که از روز تولد فرزند اول این امتیاز را برای مادر بودن بسیار جدی گرفتند و از آن لحظه تصمیم گرفتند همیشه به نفع زندگی و هرگز با مرگ بجنگید.

 

 

تارانتو: "نامه سرگشاده مادر جورجیو به مدیرعامل مورسلی"