مسئله چین

(توسط مارکو زاکرا) ما باید به طور جدی با مشکلات روابط با چین هم از نظر جنبه های تجاری و هم استراتژیک روبرو شویم و بفهمیم چطور کروناویروس متولد و تکامل یافته است. این نه تنها برای تشریح هرگونه مسئولیت چینی ، بلکه مهمتر از همه برای آینده ما است ، زیرا این بیماری همه گیر دیگری است که "از چین" شروع می شود ، نشانه بارز اینکه چیزی در آنجا کار نمی کند.

من به داستان های جاسوسی علاقه ای ندارم بلکه به واقعیتها هستم ، به همین دلیل جامعه بین المللی باید تحقیقات جدی درباره آنچه اتفاق افتاده است و پروتکل های موجود را برای درک این موضوع که چرا ممکن است مشاهده نشده باشد ، آغاز کند.

تحقیقات که بیشتر و بیشتر با اصرار شروع می شود نه تنها ایالات متحده بلکه همچنین هند ، استرالیا ، فرانسه ، بریتانیا ، ژاپن ، آلمان اما نه ایتالیا که به ویژه از آنجا که فرمان M5S را می دهد - به نظر می رسد که ذهنی روانشناختی غیر قابل توصیف را در این کشور ایجاد می کند. علیه پکن

ما نمی توانیم با سکوت ادامه دهیم: چگونه ممکن است که ووهان هزاران کشته دیده باشد و عملاً کسی در سایر شهرهای بزرگ چین ، از پایتخت ، ثبت نشده باشد؟ به نظر می رسد ویروس از پاییز در حال اجرا بوده است و چرا در هر صورت دو ماه سکوت ، با از دست دادن هفته های حساس برای هشدار به جهان در تلاش برای به حداقل رساندن همه چیز ، حتی دستگیری پزشکان گزارش دهنده اپیدمی ، به جهان هشدار می دهد؟

اگر ژنوم ویروس قبلاً در 27 دسامبر در چین توالی شده بود ، پس چرا پکن متعاقباً داده های نادرست و گمراه کننده ای را ارائه می داد ، چرا این زنگ هشدار رسما توسط تایوان در ماه دسامبر توسط WHO آغاز شد؟

واقعیت این است که هیچ کس نمی داند که واقعاً در چین چه اتفاقی افتاده است ، چه تعداد از آنها واقعاً مرده و آلوده شده اند ، تلویزیون ما فقط تصاویر "اعطا شده" را نشان می دهد ، خبرنگار رای از پکن ، جیووانا بوتری غیرقابل انکار (شخصی که آشفته است و هفته ها هرگز ژاکت مشکی معمولی را تغییر ندهید) در مورد همه چیز - از جمله جنجال با ترامپ - اظهار تردید می کند - اما نمی تواند (یا نمی خواهد) به خیابان ها برود. آیا این آزادی اطلاعات ما است یا چیزی که پکن می خواهد "تصویب" کند ، قرار گرفته است؟

من به فرضیه ویروس "تحت تعقیب" اعتقادی ندارم و نمی دانم تولد داوطلبانه آن در آزمایشگاه معتبر است یا خیر ، اما من شخصاً شرایط بهداشتی بدبو را در بازارهای چین در سرما زدگی و تحمل تحول مشاهده کرده ام.

اینکه پکن بازرسی و کنترل نمی خواهد خوب نیست ، باید سازمان جهانی بهداشت باشد که آنها را به شدت خواستار است ، اما در اینجا جنبه دیگری از این مدال به دست می آید ، یعنی نفوذ سنگین چین کمونیستی به کلیه سازمان های بین المللی. غرب فقط اکنون کشف کرده است (همانطور که من در کتاب خودم "INTEGRATION (IM) ممکن است؟") که سالها پکن در حال کاشت ، بهره برداری ، متقاعد کردن ، خرید دفاتر و کل کشورها است که از مزاحمت های جهانی استفاده می کند.

ترامپ ممکن است برای شما ناخوشایند باشد و گاهی اوقات دیوانه به نظر برسد ، اما او به خوبی درک کرده است که سکوت عمومی به چین اجازه می دهد بدون قوانین و بدون محدودیت در همه زمینه ها گسترش یابد - از جمله بهره برداری از محیط زیست ، که به طور تصادفی توسط Greta di فراموش شده است چرخش - و این به لطف کنترل کامل داخلی و ترکیبی باورنکردنی از کمونیسم ، دولت گرایی و سرمایه داری گسترده بازار آزاد است.

به عنوان مثال پوچ است که تایوان علیرغم نتایج پزشکی پیشرفته و اهمیت آن در خارج از سازمان بهداشت جهانی باقی مانده است: نه تنها ایالات متحده بلکه در حال حاضر کانادا ، استرالیا ، ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر (بدیهی است که ایتالیا نیستند) خواستار بازگشت خود هستند ( این بخشی از آن بود تا سال 2016) ، اما آشکارا پکن است که فرمان می دهد.

به جای مسخره کردن ترامپ ، بیایید از خود بپرسیم که چرا ایالات متحده سالها سکوت کرده است - به عنوان مثال در دوره ریاست جمهوری اوباما - در برابر چین و خواهیم دید که ، در نهایت ، تجارت بزرگ اقتصادی و مالی در چند دست متمرکز شده است ، و ریشه های آن در دموکراتهای ایالات متحده است. یا آنهایی که مستقیماً با قدرتهای بزرگ مالی در ارتباط هستند ، جهان ، سوروس و شرکتهای چندملیتی را کنترل می کنند.

اما برگردیم به ایتالیا: چرا این سکوت ، چرا اردک کوچک دی مایو نمی خواهد خطر بازی را درک کند؟ من شروع به فکر می کنم که در زیر ، منافع اقتصادی بسیار نزدیکی بین چین ، Casaleggio ، M5S وجود دارد که ما را بیش از پیش مستعمره دیپلماتیک چین ، پل ارتباطی پکن در اروپا می کند و این خوب نیست ، منطقی نیست ، واقعاً خطرناک است .

بحث سیاسی نیز باید با ترکیبی از سطحی بودن ، رویکردهای واضح و توافق بر این جنبه استراتژیک متمرکز شود.

البته ، با این وجود ، حداقل باید خطرات این سیاست ها را درک کرد: آیا دی مائو توانایی این کار را دارد؟ در روزهای اخیر به طور خلاصه مارچلو ونززیانی خلاصه شد:

وی گفت: "در گنبد جهانی که دارای رسانه و قدرت فنی و اقتصادی است ، یک اولویت حاکم است: بلند کردن چین از گسل های خود برای انتقال و تمرکز بر فروپاشی ترامپ. این یک پیام مداوم است که از برجسته کردن مشکلات ایالات متحده و پیوند آنها با هر یک از گاف های ترامپ لذت می برد. نه تنها هژمونی آمریكا نسبت به او هراس دارد ، بلكه الگوی مردمی پوپولیستی است. تصور می شود که با فرو ریختن او ، حاکمیت گسترده ای به دست آورد.

اما فراتر از ترامپ ، ارزیابی ها تقسیم شده است: زیرا یک بخش می خواهد در دنیای لیبرال غرب ، در ایالات متحده از نظر سیاسی درست در نظر گرفته شود ، تا اوباما بتواند ما را درک کند. در حالی که بخش دیگری به چین اعتماد می کند یا حداقل آن را برای قدرت جهانی چین مفید می داند که متعادل سازی ایالات متحده و کنترل پوتین باشد. در اینجا ، مهمانی گریلینو همزمان است با حزب چینی ، از دی مایو تا دی باتیستا ، تا گریلو. و بخشی از چپ او را نفرت از ترامپ به خاطر سرمایه داری دولتی دنبال می کند ، بلکه همچنین به این دلیل است که او از زمان پرودی طرفدار چین بوده است ، سپس حرکات Zingaretti & C ، با وجود همه گیری همه گیر ، به روی چینی ها باز می شود. در پس زمینه وسوسه یک کمونیسم 2.0 ، یک کمونیسم 5G ، سرمایه برتر ، پیشرفته از نظر فناوری ، با کنترل مویرگی و درآمد شهروندی جهانی برای رعیت ها ، واقعاً خدمتگزاران جهانی ، به عنوان جهانی شدن شناخته می شود. "مدل ایتالیایی" که برای مقابله با ویروس اعلام می شود ، در واقع مدل چینی است که به روش ایتالیایی اجرا می شود. "

مسئله چین