پلیس قضایی بین قاضی و برتر سلسله مراتب خود

با سکوت اطاعت کنید؟ بستگی دارد در کدام منطقه. نادیده گرفته شده توسط هنر Cassation. 237 DPR 90/2010 (TUROM). رابطه وابستگی عملکردی پلیس قضایی با مقام قضایی هرگونه دخالت در مقیاس سلسله مراتبی در انجام تحقیقات را از بین می برد. 

(توسط Cleto Iafrate) یک مارشال از Carabinieri ، فرمانده ایستگاه ، توسط دادگاه نظامی ورونا به مجازات یک سال حبس نظامی برای جرائم زیر محکوم می شود:

  • عدم همراهی با توهین مداوم و شدیدتر (ماده 189 cpmp ، بند 2 و ماده 47 cpmp ، n. 2) به دلیل اینکه به حیثیت ، ناموس و شرف فرمانده گروهان خود خسارت وارد کرده است ؛
  • نافرمانی شدید (ماده 173 cpmp ، ماده 47 cpmp ، n. 2) به دلیل امتناع از اطاعت از دستور خدمت برای امضای حکم آغاز دادرسی انتظامی برای تأیید.

این تصمیم فوراً توسط مارشال به چالش کشیده می شود و دادگاه تجدید نظر نظامی حکم را اصلاح می کند و حکم را به پنج ماه حبس نظامی کاهش می دهد. قضات استیناف فقط اقدامات زیر را که توسط مارشال انجام شده است ، از نظر جنایی مرتبط می دانند:

  • مانع گفتگو بین یک سرتیپ ایستگاه به فرماندهی او و ناخدا می شود. هنگامی که دومی از او خواسته بود دفتر را ترک کند تا به او اجازه دهد با سرتیپ صحبت کند ، مارشال به رئیس خود پاسخ داد: "نه ، دفتر از من است ، بیرون برو."
  • نامه ای را که مافوق برای او ارسال کرده بود ، در یک پاکت مهر و موم شده به کاپیتان برگرداند ، که بعداً معلوم شد که "توصیه به انجام دقیق تر و دقیق تر وظایف فرماندهی مربوط به بخش پلیس قضایی" است.

با این حال ، مدافع مارشال ، با اطمینان از دلایل موکل خود ، از حکم دادگاه تجدیدنظر نظامی درخواست تجدید نظر می کند و خواستار ابطال آن است.

اولین بخش کیفری دادگاه تجدیدنظر یک نقص استدلال را متذکر می شود که "قاطعانه قوام و منطق سخنرانی را از بین می برد" و به دنبال آن دادگاه تجدیدنظر. درخواست تجدیدنظر کاملاً بنیادی است. بنابراین ، این حکم باطل شده و پرونده برای رای جدید به دادگاه تجدیدنظر نظامی با ترکیب دیگری بازگردانده می شود. 

 جمله n. 31829 از 18.07.2019 ، بخش من ، محاکمه کیفری.

برای درک بهتر دلایلی که موجب شد دادگاه مجازات برای ابطال حکم ، لازم است دلایل اختلاف بین مارشال و فرمانده وی روشن شود.

درگیری در رابطه با تحقیقات پلیس قضایی که مارشال انجام می داد ، بوجود می آید. به ویژه ، "درگیری بین ناخدا و مارشال به دنبال درخواستهای مكرر مقام ارشد از زیردستان برای ارائه توضیحات در مورد رفتار توسط دومین تحقیقات خاص پلیس قضایی بوجود آمده بود".

در دفاع از مارشال استدلال می شود که افسر درجه دار با استفاده از عبارات خاص "کاری نکرده است جز ابراز مخالفت با موضع اقتدارگرایانه توسط افسر". بنابراین ، "دادگاه تجدیدنظر نظامی نتوانست رفتاری را که افسر درجه دار اعمال می کند ، در عوض در رابطه نزدیک با فشارهای بی رویه مرتبط با مداخلات مداوم عالی سلسله مراتب در فعالیت حوزه نظامی تابع ارزیابی کند."

"این دقیقاً درگیری در مورد این موضوع بود که باعث از بین رفتن روابط بین دو سرباز شد ، زیرا کاپیتان از زیردستان توضیحاتی در مورد فعالیت انجام شده خواست و در عوض مارشال به طور کاملا مخالف ، همچنین با رفتار خود و با اعمال مورد اختلاف ".

دیوان عالی کشور می نویسد انگیزه زمینه ای برای صدور حکم مورد اعتراض به منظور حمایت از حکم مجرمیت متهم ، در رابطه با نیاز به راستی آزمایی عمیق "در مورد رابطه تداخل بین قسمت های مجرمانه و رفتار توسط از تحقیقات نظامی زیرمجموعه پلیس قضایی که مستقیماً از طرف مقام قضایی به وی تفویض شده است ".

به ویژه ، در تصمیمات صلاحیت پذیرفته شده است که مارشال "قصد نداشته است از پایان تحقیقات انجام شده منحرف شود و اعتقاد نداشت که باید برای آن فعالیت های پلیس قضایی ، با همکاران ایستگاه (OMISSIS) هماهنگ کند ، در عوض ، کاپیتان صلاحیت قلمرو را در نظر گرفت ، که بارها نشانه هایی به معنای نسبی برای آن داده بود " 

دیوان عالی تأکید می کند که در فقه قانون اساسی مشخص شده است که "مقام قضایی مستقیماً پلیس پلیس را در اختیار دارد و بنابراین ، معنای دقیق و صریح مجسمه سازی دو اصطلاح رابطه وابستگی عملکردی را با مراجعه به مقام قضایی و پلیس قضایی ، به منظور جلوگیری از دخالت سایر قدرت ها در انجام تحقیقات ، حتی زمانی که این اختیارات از همان مقیاس سلسله مراتبی ناشی شود که اپراتور پلیس مسئول انجام تحقیقات است: دقیقاً به موجب این محافظتی است که توسط منشور اساسی به وابستگی عملکردی تضمین می شود که جهت تحقیقات به طور م toثر به ابتکار عمل مستقل و تعیین خود مقام قضایی اختصاص دارد ".

به عبارت دیگر ، دیوان عالی کشور می نویسد ، "رابطه وابستگی عملکردی تحمل نمی کند که - حتی برای نیازهای قابل درک از ماهیت اطلاع رسانی و سازمانی - در دیالکتیک روابط سلسله مراتبی ، اشکال جایگزین هماهنگی تحقیقاتی با آنچه توسط مقام قضایی صالح انجام می شود "

دیوان عالی کشور همچنین تصریح کرده است که "از این نظر ، همیشه باید از خطر دخالت در انجام تحقیقات مستقیم که مختص مقام قضایی است ، جلوگیری شود و از نقض یا حتی اجتناب از آنچه ، به دلیل معقول ، اتفاق می افتد. "توازن ظریف حک شده در قانون اساسی مورد بحث" تعریف شده است (در این جهت خاص نگاه کنید به Corte Cost. ، حکم شماره 229 سال 2018 ، که اعلام کرد تصویب قانون شماره 177 برای دولت جمهوری نیست. 2016 سال 18 ، ماده 5 ، بند XNUMX ، حاوی "مقررات منطقی سازی عملکرد پلیس و جذب نیروهای جنگلداری ایالتی" ، در بخشی که در آن مهلت مقرر در آن تعیین شده است "به منظور تقویت مداخلات منطقی سازی با هدف جلوگیری از تکثیر و همپوشانی ، همچنین از طریق هماهنگی اطلاعات موثر و همگن ، رئیس پلیس-مدیر کل امنیت عمومی و سران سایر نیروهای پلیس دستورالعملهای خاصی را اتخاذ می کنند که از طریق آنها روسای هر یک از مراکز پلیس مربوطه اطلاعات مربوط به ارسال گزارش جرم به مقام قضایی را بدون در نظر گرفتن تعهدات مقرر در قانون آیین دادرسی کیفری به مقیاس سلسله مراتبی خود منتقل می کنند " در نتیجه این ماده را در قسمت مشخص شده لغو کرد).

دادگاه عالی تأیید می کند که راستی آزمایی جنایتکارانه مجرمانه رفتار منسوب به متهم نمی توانست به اندازه کافی بدون تعریف قبلی از منطقه ای که مافوق مکالمه مربوطه را با سرباز زیردست برقرار کرده بود ، انجام شود.

به طور خلاصه ، دادگاه تجدیدنظر می توانست رفتار زیردستان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد بدون اینکه ، بررسی دقیقی از منطقه ای که درگیری بین دو سرباز بوجود آمده بود ، انجام دهد. به طور كافی روشن نشده است كه آیا زمینه ای كه رفتار مورد مناقشه در آن انجام شده مربوط به رابطه كاركردی وابستگی سرباز با مقام قضایی بوده است یا اینکه به رابطه سلسله مراتبی نیز اشاره دارد. در واقع لازم بود که بررسی شود آیا مداخل the مافوق به حوزه وابستگی عملکردی دامن زده است یا نه ، و از جمله موارد دیگر ، اشکال جایگزین هماهنگی تحقیقاتی را که با قدرت جهت و کنترل منحصر به مقام قضایی سازگار نیست ، تحمیل می کند.

موضوع روابط بین دادستان عمومی و پلیس قضایی موضوع حکم شماره بود. 229/2018 ، در رابطه با مفاد هنر. 18 ، بند 5 ، فرمان تقنینی شماره. 177 سال 2016 ، جایی که پیش بینی شده بود که افسران گروه ، پیروی از دستورالعمل های خاص ، اخبار مربوط به ارسال گزارش های جرم را بدون در نظر گرفتن تعهدات مقرر در آیین دادرسی کیفری ، به مقیاس سلسله مراتبی خود منتقل می کنند.

دادگاه قانون اساسی این هنر را به رسمیت شناخت. 18 ، پاراگراف 5 ، مصوبه قانونگذاری 177/2016 "با معرفی یک انحراف نافذ از راز تحقیق ارائه شده توسط هنر. 329 قانون آیین دادرسی کیفری ، اصل پیگرد قانونی اجباری را که توسط ماده 112 قانون اساسی محافظت می شود ، که محرمانه بودن تحقیقات کاملاً ذاتی آن است ، و همچنین هنر نقض می کند. 109 قانون اساسی ، که طبق آن مقام قضایی مستقیماً پلیس قضایی را بر عهده دارد. ".

بنابراین ، دادگاه تجدیدنظر ، تصمیم خود را برای ابطال حکم دادگاه تجدیدنظر نظامی دقیقاً بر مبنای فقه قانون اساسی ذکر شده در بالا قرار داد. 

موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است ، زیرا موضوع مورد نظر در درون فرماندهی Carabinieri اتفاق افتاد. درست است که اشاره کنیم که ماده سانسور شده - هنر است. 18 ، بند 5 ، فرمان تقنینی 177/2016 - ناشی از پذیرش یکی از مشاهدات انجام شده توسط دولت در 12 ژوئیه 2016 ، توسط کمیسیون ها در مورد طرح مصوبه قانونی فوق الذکر است من و چهارم اتاق نمایندگان. با تصمیمی که با اکثریت آرا گرفته شد ، کمیسیون های فوق الذکر پیشنهاد کردند که این ماده طبق ماده (237) تمدید شود. 15 DPR 2010 مارس 90 ، n. XNUMX ، که می گوید "بدون در نظر گرفتن تعهدات مقرر در آیین دادرسی کیفری ، فرماندهی کارابینیری با توجه به روشهای تعیین شده با دستورالعملهای خاص توسط فرمانده کل ، به مقیاس سلسله مراتبی اطلاعات جرم اطلاع می دهند". 

به عبارت دیگر ، دادگاه قانون اساسی با حکم شماره. 229/2018 فقط هنر را سانسور کرده است. 18 ، بند 5 ، فرمان تقنینی 177/2016 و همچنین 237 ، بند 1 ، فرمان ریاست جمهوری 90/2010 ، که اولین قانون از آن ناشی می شود. در واقع هنر. 18 خود را به تولید مثل ، با فرمول کاملاً یکسانی ، مقدماتی که در هنر موجود است محدود می کند. 237. این آخرین بند ، تا به امروز ، هنوز در حال اجرا است و كارابینری ها را ملزم می كند آنچه دادگاه قانون اساسی برای پلیس و سرمایه داران ممنوع كرده است ، یعنی گزارش اخبار تحقیقات در حال انجام به مقیاس سلسله مراتب خود. 

انسان تعجب می کند: چگونه می توان فکر کرد که با توجه به اعتبار دو قانون عملی کاملاً یکسان ، یک هماهنگی اطلاعاتی و سازمانی قانونی ، مطابق با هنر بیان می شود. 109 قانون اساسی ، و دیگری نوع دخالت نامناسب ، مخرب برای مواد. 109 و 112 قانون اساسی. این مانند انکار قاعده برابری است - که طبق آن "اگر A برابر B باشد ، B نیز برابر A است" - و تأیید کنیم که B متفاوت از A است ، حتی اگر A برابر B باشد. 

ریاضی کاملاً برعکس آن را می گوید.

خوب ، بنابراین ، دادگاه عالی با استناد به حکم 229/2018 و نادیده گرفتن - در واقع عدم پذیرش - این هنر. 237 فرمان شماره ریاست جمهوری 90 از 2010. از طرف دیگر ، نمی توانست غیر از این باشد ، مگر اینکه بخواهیم استدلال کنیم که قید "مستقل" در مقایسه با مکانهایی که تفسیر می شود معانی مختلفی به خود می گیرد: یعنی در پادگان گاردیا دی فینانزا و پلیس " به طور مستقل "به معنای" بدون در نظر گرفتن "است و دارای ارزش تحقیرآمیز است (این دلیل آن است که دادگاه قاعده را خلاف قانون اساسی دانست) ، در حالی که در افراد کارابینیری قید" به طور مستقل "به معنی" بدون تعصب "است ، به این معنی که مجاز نیست استثناها. اما اگر استثنائات مجاز نباشند ، هنجار چه دلیلی برای وجود دارد؟

 و همچنین مارشال در برابر فشار کاپیتان از بین نرفت.

در مورد کاپیتان ، هر درخواستی که منجر به گسترش محیط راز تحقیق شود باید به دادستان ارجاع شود. این شخص است که باید از او در مورد تحقیقات انجام شده اطلاعاتی کسب کند و نه اینکه به دلیل ماهیت خاص خود در موقعیتی نباشد که "آقا" بگوید. سرهنگ با احترام به کاپیتان ، ژنرال با توجه به سرهنگ و ، به نظر من واضح است ، "مفاهیم قدرت اجرایی" با توجه به ژنرال.

 درست است که مشخص کنیم کلمه "راز" از فعل "seiungo" گرفته شده است ، که به معنی "secerno" ، "جدا" است. یعنی ، با توجه به یک واقعیت خاص ، این راز کسانی را که باید بدانند ، از همه کسانی که نباید بدانند جدا می کند. کاملاً واضح است که با افزایش تعداد افرادی که در مورد آن اطلاعات می گیرند ، احتمال مخفی ماندن یک واقعیت کاهش می یابد. بنابراین ، هرگونه ارزیابی در مورد گسترش محیط افراد مورد نیاز برای اطلاع ، به عهده دادستان است نه سلسله مراتب. 

در این باره ، دیوان عالی کشور کاملا صریح بود: "رابطه وابستگی عملکردی تحمل ایجاد اشکال جایگزین هماهنگی تحقیقاتی را در دیالکتیک رابطه سلسله مراتبی با آنچه توسط مقام قضایی صالح انجام می شود - حتی برای نیازهای قابل درک از ماهیت اطلاعاتی و سازمانی " 

از این گذشته ، چگونه می توان تصور كرد كه هماهنگی می تواند دانش حقایق را نادیده بگیرد؟

غیرقابل انکار است که هماهنگی پیش بینی دانش از محتوا و تحولات فعالیت تحقیقاتی است. یعنی همه داده های مورد علاقه تحقیق (به عنوان مثال ، نام مظنونان یا گیرندگان فعالیت های رهگیری در حال انجام ، محتوای اقدامات تحقیقاتی فردی و غیره).

این واقعیت که دادگاه صلاحیت وابستگی "انشعابی" پلیس قضایی را رد کرد ، در واقع این هنر را نادیده گرفت. 237 ، c.1 ، DPR 90/2010 خوب پیش بینی می کند. 

احکام دادگاه صلاحیت همیشه یک سابقه مهم در سیستم حقوقی ما بوده است ، به طوری که تقریباً مانند یک منبع هنجاری در نظر گرفته می شود.

شاید بالاخره زمان آن فرا رسیده است که پس از هفتاد سال ، به طور کامل و قطعی مواد 109 و 112 قانون اساسی را اجرا کنیم. 

غیر از حبس نظامی ، شخصیت اصلی این آزمایش قضایی شایسته تقدیر است ، با انگیزه زیر: "مارشال آرما ، فرمانده ایستگاه ، تأیید داشتن ویژگی های حرفه ای انتخاب شده و انگیزه استثنایی برای کار ، تلاش غیر معمول و احساس بسیار بالایی از وظیفه ، که در یک خدمت بسیار ظریف به نفع مقام قضایی کار می کرد ، علی رغم موقعیت استبدادی که توسط مافوق به عهده گرفته شد و فشار بی رویه او مربوط به مداخلات مداوم در فعالیت مستقیماً به او سپرده شد ، از وظایف خود منحرف نشد.

رفتار وی به حصول اطمینان از کارآیی ایستگاه ، شایسته تقدیر از مقام قضایی و ایجاد مرجع مطمئن برای همکاران کمک کرد ".

 

پلیس قضایی بین قاضی و برتر سلسله مراتب خود

| آراء |